دانشنامه اسلامی
۱. میخ: «و الجبال اوتادا» و کوه ها را میخهای زمین . ۲. پشم: «و من اصوافها» و از پشمهای آنان. ۳. کرک: «و اوبارها» و کرکهای آنها. ۴. مو: «و اشعارها» و موهای آنها. ۵. اثاث: «اثاثا و متاعا الی حین» اثاث و متاع (و وسایل مختلف زندگی) تا زمان معینی قرار داد. ۶. قلم: «ن و القلم و ما یسطرون» ن، سوگند به قلم و آنچه می نویسند. ۷. ظروف غذا: «یعملون له ما یشاء من محاریب و تماثیل و جفان کالجواب» آنها هر چه سلیمان می خواست برایش درست می کردند: معبدها، تمثالها، ظروف بزرگ غذا همانند حوضها.۸. سوزن: «و لا یدخلون الجنة حتی یلج الجمل فی سم الخیاط» و (هیچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد. ۹. چراغدان: «مثل نوره کمشکوة» مثل نور خداوند همانند چراغدانی است. ۱۰. چراغ: «المصباح فی زجاجة» و آن چراغ در شیشه ای است. ۱۱. تخت: «متکئین علی سرر مصفوفة» در حالی که بر تختهای صف کشیده در کنار هم تکیه می زنند. ۱۲. پرده: «و علی ابصارهم غشاوة» و بر چشمهایشان پرده ای افکنده شده. ۱۳. سفال: «خلق الانسان من صلصال کالفخار» انسان را از گل خشکیده ای همچون سفال آفرید. ۱۴. دیگ: «و قدور راسیات» و دیگهای ثابت که از بزرگی قابل حمل و نقل نبود. ۱۵. پیمانه: «و اوفوا الکیل اذا کلتم» و هنگامی که پیمانه می کنید، حق پیمانه را ادا نمایید. ۱۶. ترازو: «و زنوا بالقسطاس المستقیم» و با ترازوی درست وزن کنید. ۱۷. کلید: «له مقالید السماوات و الارض» کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست. ۱۸. آبریز (ظرف دستشویی): «باکواب و اباریق» با جامها و آبریزها. ۱۹. پیاله: «و کاس من معین» وپیاله (ها) یی از باده ناب روان. ۲۰. قفل: «ا فلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» آیا آنها در قران تدبر نمی کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟ ۲۱. دلو: «فادلی دلوه» او دلو خود را در چاه افکند. ۲۲. بالش: «متکئین علی رفرف خضر» بر بالش سبز تکیه زده اند. ۲۳. فرش: «و عبقری حسان» وفرش نیکو تکیه زده اند. ۲۴. عصا: «قال هی عصای اتوکؤا علیها» (موسی) گفت: این عصای من است، بر آن تکیه می دهم. ۲۵. صندلی و تخت: «و القینا علی کرسیه جسدا» و بر تخت او (سلیمان) جسدی بیفکندیم.