اش پختن

لغت نامه دهخدا

اشپختن. [ اِ پ ُ ت َ ] ( مص ) شپوختن. رجوع به اشپوختن شود.

فرهنگ فارسی

( آش پختن ) ( مصدر ) پختن و آماده کردن آش یا آش پختن برای کسی . توطئه ای برای او ترتیب دادن کسی را برای اذیت کردن وی برانگیختن : آشی برایت بپزم که خودت حظ کنی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال نخود فال نخود استخاره کن استخاره کن فال مکعب فال مکعب