صبحی پاشا

لغت نامه دهخدا

صبحی پاشا. [ ص ُ ] ( اِخ ) نام وی عبداللطیف و پدر او عبدالرحمان سامی پاشاست. وی از علما و ادبای عصر خود بود. در آغاز جوانی با پدر خویش به مصر شد و در آنجا به کسب علوم و فنون پرداخت سپس در سلک سپاهیان درآمد و منصب میرآلائی یافت ، و مدتی با رتبه معاون اول در خدمت محمدعلی پاشا والی مصر بسر برد و هنگام مرگ او به استانبول رفت و به سال 1266 هَ. ق. عضویت مجلس معارف عمومی یافت و رتبه اول صنف ثانی را حائز شد و به سال 1271 با رتبه اول صنف اول بعضویت مجلس والا نایل شد، و مناصب عالی دیگر نیز بیافت و به سال 1280 مأمور تفتیش ولایات گردید و بجانب روم ایلی رفت سپس برتبه وزرات در والی گری بعضی از ولایات و نظارت اوقاف همایون رسید و به سال 1302 هَ. ق. درگذشت. صبحی به ادبیات مشرق زمین و مخصوصاً به عربی و فنون جدیده و السنه اروپا آشنا بود، اندکی از تاریخ ابن خلدون را بترکی ترجمه کرد، و چند اثر از او بطبع رسیده است. وی بکتب نادر و آثار عتیق علاقه شدید داشت ، چندین هزار کتب نفیس و مجموعه پربهائی از آثار عتیقه از وی بجا ماند. صبحی شعر نیز میسرود. در معجم المطبوعات نویسد: وی عالمی جلیل و بمعرفت آثار و مسکوکات قدیمه توجهی وافر داشت و به سال 1288 ولایت سوریه یافت و به سال 1303 درگذشت. از آثار مطبوع اوست : تکملة العبر در دو جزء. ( معجم المطبوعات ستون 1196 ).

فرهنگ فارسی

نام وی عبداللطیف و پدر او عبدالرحمان سامی پاشاست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال احساس فال احساس فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال درخت فال درخت