شناسانیده

لغت نامه دهخدا

شناسانیده. [ ش ِ دَ / دِ ] ( ن مف ) نعت مفعولی از شناسانیدن. وقوف و اطلاع و معرفت داده شده. معرفی کرده شده.

فرهنگ فارسی

لغت مفعولی از شناساندن بمعنی وقوف و اطلاع و معرفت داده شده و معرفی کرده شده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال چوب فال چوب فال اوراکل فال اوراکل فال تاروت فال تاروت