شعم

لغت نامه دهخدا

شعم. [ ش َ ] ( ع مص ) اصلاح کردن میان قوم. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

اصلاح کردن میان قوم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال کارت فال کارت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال شمع فال شمع