شحور

لغت نامه دهخدا

شحور. [ ش َ وَ ] ( ع اِ ) شحرور. ( اقرب الموارد ). مرغی است خوش آواز. ( منتهی الارب ). رجوع به شحرور شود.

فرهنگ فارسی

شحرور مرغی است خوش آواز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت