ستل

لغت نامه دهخدا

ستل. [ س َ ت َ ] ( اِ ) کتک زدن و آزار دادن. ( برهان ) ( آنندراج ).
ستل. [ س َ ت َ ] ( اِ ) آب گیر و تالاب و استخر. ( برهان ) ( آنندراج ). آبگیر و آن را استل و ستخر و استخر نیز گویند. ( از جهانگیری ).
ستل. [ س َ ] ( اِ ) ظرفی بزرگ با یک دسته که دوسوی آن بدو سوی ظرف پیوسته است. رجوع به سطل شود.
ستل. [ س َ ت َ ] ( ع اِ ) عقاب یا مرغیست دیگر مشابه بعقاب یا بکرکس. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || پس روان. ( منتهی الارب ). تَبَع . ( تاج العروس ).
ستل. [ س َ ]( ع مص ) یکی پس از دیگری برآمدن. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

کتک، آزار، اذیت.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ظرف فلزی که بدان آب کشند دلو جمع اسطال سطول .
یکی پس از دیگری بر آمدن

دانشنامه عمومی

latitudeستلlongitudeستل
ستل ( به انگلیسی: Settle ) یک منطقهٔ مسکونی در انگلستان است که در یورکشایر و هامبر واقع شده است.
ستل ۲٬۴۲۱ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال تک نیت فال تک نیت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چای فال چای