سالخ

لغت نامه دهخدا

سالخ. [ ل ِ ] ( ع ص ، اِ )جرب شتر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || مار نر سیاه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). || اسود سالخ. نوعی مار که کشنده تر از همه انواع مار است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

جرب شتر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال تماس فال تماس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال کارت فال کارت