حرمت بردن

لغت نامه دهخدا

حرمت بردن. [ ح ُ م َ ب ُدَ ] ( مص مرکب ) سبک کردن. بی احترامی کردن. حرمت شکستن. اهتتاک. انتهاک. هتک حرمت. || حرمت یافتن. حرمت به دست آوردن. صاحب حرمت شدن :
هرکه آردحرمت آن حرمت بَرَد
هرکه آرد قند لوزینه خورد.مولوی.

فرهنگ فارسی

سبک کردن بی احترامی کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم