کرداد

لغت نامه دهخدا

کرداد. [ ک َ ] ( اِ ) بنای عمارت و دیوار و امثال آن باشد. کَردادِه. ( برهان ) ( آنندراج ).

جمله سازی با کرداد

چو هومان ز افراسیاب این شنید به کرداد دریا دلش بر دمید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تمسک
تمسک
حدس
حدس
چوسی
چوسی
طعمه
طعمه