حجاب شدن

لغت نامه دهخدا

حجاب شدن. [ ح ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) مانع شدن :
زانکه پستا شد حجاب این ضعیف
از هزاران نعمت و خوان و رغیف.مولوی.معرفت قدیم را بعد حجاب کی شود؟
گرچه بشخص غایبی در نظری مقابلم.سعدی ( بدایع ).میان ما بجز این پیرهن نخواهد ماند
وگر حجاب شود تا به دامنش بدرم.سعدی.

فرهنگ فارسی

مانع شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم