بی قواره

لغت نامه دهخدا

بی قواره. [ ق َ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + قواره ) بی اندام. بداندام. ( یادداشت مؤلف ). || ناقواره. پارچه و قماش که از قدر حاجت بیشتر یا کمتر است. پارچه که یا ناقص و یا زائد از جامه مقصود باشد. ( یادداشت مؤلف ).
- بی قواره بریدن ؛نه باندازه برش دادن.

فرهنگ فارسی

بی اندام . به اندام . یا ناقواره . پارچه و قماش که از قدر حاجت بیشتر یا کمتر است . پارچه که یا ناقص و یا زائد از جام. مقصود باشد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم