برق و زرق

لغت نامه دهخدا

برق و زرق. [ ب َ ق ُ زَ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) درخشش و تابندگی. تلألؤ. روشنی و ساختگی. ( غیاث ). زرق و برق.

فرهنگ فارسی

درخشش و تابندگی روشنی و ساختگی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال انبیا فال انبیا فال تک نیت فال تک نیت فال اوراکل فال اوراکل