الغاز. [ اِ ] ( ع مص ) چیستان گفتن و سخن سربسته آوردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). کلام مبهم و مشکل گفتن. || الغاز یمین ؛ توریه در قسم. رجوع به توریه شود. || کندن موش سوراخ خود را چنانکه پیچ و خم داشته باشد. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). || در اصطلاح ، علمی است که مقصود از آن دلالت الفاظ بمراد است بطور پوشیده در غایت ، لیکن نه چنانکه ذهن سلیم از دریافتن آن ناتوان باشد بلکه آن را بپسندد و او را بدان انبساط دست دهد، و شرطآن اینست که مراد از الفاظ، ذوات موجود در خارج باشند و فرق آن با معمی ̍ همین است. ( از کشف الظنون ج 1 ستون 149 ). و رجوع به همین کتاب و ماده لُغَز شود. الغاز. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ لُغز، لُغُز، لَغَز، لُغَز. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ). رجوع به هریک از کلمه های مذکور شود. || راههای کج و پیچیده که بر رونده دشوار باشد. ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). الغاز. [ اِ ] ( اِخ ) رجوع به القاز شود.
فرهنگ عمید
۱. سخن سربسته گفتن. ۲. (ادبی ) در بدیع، چیستان گفتن. ۳. اشاره به سوی موصوف مجهولی با بیان صفات او یا با قلب، تصحیف، و تبدیل کلمات. = لغَز
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] الغاز، گفتن سخنی معماگونه و برخلاف روش ظاهر کلام را می گویند. «الغاز» یکی از اسلوب های بلاغی و بدیعی قرآن است. «لغز» در لغت به معنای راه منحرف، کج و پر پیچ وخم، و «الغاز» در اصطلاح به معنای انشا و گفتن سخنی بر سبیل معما یا بیان سخنی برخلاف روش ظاهر کلام به منظور انحراف ذهن مخاطب است. وجه تسمیه سبب نامگذاری «الغاز» انحرافش از ظاهر کلام است و آن را « احجیه » نیز می نامند؛ زیرا «حجی» به معنای عقل است، و این صنعت بدیعی باعث تقویت عقل می شود. قران برخی گفته اند این صنعت بدیعی در قرآن واقع شده است، و برای آن، نمونه هایی را ذکر کرده اند؛ مانند: ۱. حروف مقطعه قرآن ؛ چون معنای آن ها ناشناخته است و عقل ها مقابل آن متحیر می مانند؛ ۲. پاسخ حضرت ابراهیم به سؤال از شکستن بت ها: (قال بل فعله کبیرهم هذا...) .