اسفونا

لغت نامه دهخدا

اسفونا. [ اُ ] ( اِخ ) حصنی است نزدیک معرةالنعمان شام و محمودبن نصربن صالح بن مرداس الکلابی آنرا بگشود و ابویعلی عبدالباقی بن ابی حصن در مدح او گوید:
عداتک منک فی وَجَل و خوف
یریدون المعاقل أن تصونا
فظلوا حول َ أسفونا کقوم
أتی فیهم فظلوا آسفینا.( معجم البلدان ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] آسفونا. ریشه کلمه:
اسف (۵ بار)نا (۱۱۸۲ بار)
«آسَفُونَا» از مادّه «اَسَفْ» هم به معنای «اندوه» آمده و هم «غضب»; همچنین به گفته «راغب» در «مفردات» گاه به «اندوه توأم با غضب» گفته می شود، و گاه به هر یک از این دو جداگانه اطلاق می گردد. چرا که حقیقت آن هیجانی درونی است که انسان را به انتقام دعوت می کند; هرگاه نسبت به زیردستان باشد، در شکل غضب ظاهر می شود و هر گاه نسبت به بالادستان باشد، به صورت اندوه آشکار می گردد. لذا وقتی از «ابن عباس» درباره «حزن» و «غضب» سؤال کردند، گفت: ریشه هر دو یکی است اما لفظ آن مختلف است. بعضی از مفسران، «آسَفُونَا» را به معنای «آسَفُوا رُسُلَنَا» (فرستادگان ما را محزون و غمگین ساختند) تفسیر کرده اند; ولی این تفسیر، بعید به نظر می رسد و ضرورتی برای چنین خلاف ظاهری وجود ندارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم