لغت نامه دهخدا ازدجار. [ اِ دِ ] ( ع مص ) بازداشتن. نهی کردن. || ازدجار طائر؛ فال گوئی کردن بمرغ. ( منتهی الارب ). || بازایستادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ). || بازده شدن. ( تاج المصادر ).