احوس

لغت نامه دهخدا

احوس. [اَ وَ ] ( ع ص ) دلاور. بهادر. دلیر. آنکه از هیچکس نترسد. شجاع. بی خوف. ج ، حوس. || ( اِ ) گرگ.
احوس. [ اَ وَ ] ( اِخ ) محلی است در بلاد مزینه با نخل و زراعت بسیار. ( مراصدالاطلاع ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم