ابید

لغت نامه دهخدا

( آبید ) آبید. ( اِ ) شراره و سرشک آتش را گویند. در مؤیدالفضلاء بجای حرف آخر رای قرشت و در جای دیگر زای فارسی نوشته اندو بجای حرف ثالث ( ب ) یاء حطی. ( برهان ). و در برهان ،ابیز بهمزه مفتوحه بر وزن تمیز و آییژ نیز به همین معنی ضبط شده است ، و در بعض فرهنگهاسرشک ، آب چشم ، اشک و دمع نیز نوشته اند. و ظاهراً معنی اخیر اشتباه وخلطی است ناشی از کلمه سرشک آتش معنی اولی آبید.
ابید. [ اَ] ( اِ ) شرار آتش. این صورت مصحف کلمه اَبیز است.
ابید. [ اَ ] ( ع ص ) جاوید.
- اَبَدالاَبید و اَبیدالاَبید ؛ همیشه.
- || هیچگاه.
ابید. [ اَ ] ( اِ ) نام گیاهی است.

فرهنگ فارسی

نام گیاهی است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال جذب فال جذب فال میلادی فال میلادی فال تاروت فال تاروت