مسافحه

لغت نامه دهخدا

( مسافحة ) مسافحة. [ م ُ ف ِ ح َ ] ( ع ص ) تأنیث مسافح. نعت فاعلی از مسافحة. زانیة. زن بدکار. زنی پلیدکار. ( دهار ). ج ، مسافحات. رجوع به مسافح و مُسافَحة شود.
مسافحة. [ م ُ ف َ ح َ] ( ع مص ) سفاح. زنا کردن. ( منتهی الارب ). با کسی زناکردن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ).فجور کردن و زنا کردن با یکدیگر. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(مُ فِ حِ یا فَ حَ ) [ ع . مسافحة ] (مص م . ) زنا کردن .

فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) زنا کردن . ۲- ( اسم ) زنا.
زنا کردن

ویکی واژه

مسافحة
زنا کردن.
آمیزش دو جنس مونث
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال زندگی فال زندگی فال لنورماند فال لنورماند فال آرزو فال آرزو