مرحبا گو

لغت نامه دهخدا

مرحباگو. [ م َ ح َ ] ( نف مرکب ) خوشامدگو. که به خوشی پذیرا شود. که با خوشروئی پذیرائی و دعوت کند :
چه آیم بر پی مردان عالم
کز آن سر مرحباگوئی ندارم.خاقانی.|| مشوق. که تحسین و تشویق کند. که مرحبا و بارک اﷲو آفرین گوید.

فرهنگ فارسی

خوشامد گو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال تاروت فال تاروت فال امروز فال امروز فال احساس فال احساس