ماقت

لغت نامه دهخدا

ماقت. [ ق ِ ] ( ع ص ) دشمن گیرنده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
ماقة. [ ق َ ] ( ع اِ ) کنج درونی چشم. ( ناظم الاطباء ). کنج چشم. ( منتهی الارب ، ذیل مقی ).
مأقة. [ م َ ءَ ق َ ] ( ع مص ) مَاءَق. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به مَاءَق ( مص ) قبل شود. || ( اِ ) هکه گریستن. ( منتهی الارب ). خشم و هکه ای که هنگام گریستن در انسان عارض می شود. ( ناظم الاطباء ). شبه فواق ( سکسکه ) و آن گویی نفسی است که هنگام گریه از سینه برکنده می شود. ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم