لاحقه

لغت نامه دهخدا

( لاحقة ) لاحقة. [ ح ِ ق َ ] ( ع ص ) تأنیث لاحق. آنکه از پس واصل شده باشد و آن چیزی که بعد اول دررسد. مأخوذ از لحوق که به معنی از دنبال چیزی پیوستن است ( غیاث ). || ( اِ ) پساوند. مزید مؤخر. ج ، لواحق.

فرهنگ عمید

= لاحق

فرهنگ فارسی

لاحق، لواحق جمع
۱- ( اسم ) مونث لاحق . ۲- ( اسم ) پساوند پسوند مزید موخر جمع : لواحق .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم