لغت نامه دهخدا
قلعه تل. [ ق َ ع َ ت َ ] ( اِخ ) قصبه مرکزی دهستان قلعه تل بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز، واقع در 12هزارگزی شمال باغ مالک ، کنار راه اتومبیل رو هفتگل به ایذه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل مالاریایی است ، سکنه آن در حدود 800 تن است. آب آن از چشمه و قنات و چاه و محصول آن غلات ، میوه و شغل اهالی زراعت. راه اتومبیل رو دارد و ساکنین از طایفه چهارلنگ بختیاری هستند. این ده دبستان و از آثار قدیمه قلعه خرابه هایی دارد که در روی سنگهای آن صورتهائی نقش شده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
قلعه تل. [ ق َ ع َ ت َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون ، واقع در 12هزارگزی خاور فهلیان و 3هزارگزی خاور شوسه بهبهان به کازرون. سکنه آن 30 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).، قلعه تل. [ ق َ ع َ ی ِ ت َ ] ( اِخ ) این قلعه از بنای محمدتقی خان بختیاری از قوم چهارلنگ است که معاصرفتحعلیشاه بوده است. ( جغرافیای غرب ایران ص 129 ).