لغت نامه دهخدا
قصرة. [ ق ُ رَ ] ( ع اِ ) نزدیک. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). گویند: هو ابن عمی قَصْرَةً و قُصْرَةً؛ ای دنیة. ( اقرب الموارد ). رجوع به قَصْرة شود. || ( اِمص ) فروگذاشت و کوتاهی. ( از منتهی الارب ). || تقصیر. ( اقرب الموارد ).
قصرة. [ ق َ رَ ] ( ع اِ ) نزدیک. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). گویند: هو ابن عمی قَصْرَةً؛ یعنی نزدیک است به نسبت. ( منتهی الارب ). رجوع به قُصْرة شود.