فنا شدن

لغت نامه دهخدا

فنا شدن. [ ف َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) از میان رفتن. فانی شدن :
بنگر نبات مرده که چون زنده شد به تخم
آنکش نبود تخم چگونه فنا شده ست ؟ناصرخسرو.تا چون به قیل و قال مقالات مختلف
از عمر چند سال میانْشان فنا شدم.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

از میان رفتن فانی شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم