دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
فتح (۳۸ بار)
گشودن. باز کردن. خواه محسوس باشد مثل . چون متاع خویش گشودند دیدند سرمایه شان به خودشان بر گردانده شده و خواه معنوی مثل . که مراد پیروزی و رهائی از ستمکاران است. . مراد از «ما فَتَحَ اللَّهُ» بشارات رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» است در تورات که گاهی بعضی از یهود آنها را به مؤمنین نقل میکردند لذا بزرگانشان در خلوت آنها را از این کار نهی کرده و میگفتند: آیا آنچه را که خدا به شما فهمانده به آنها حکایت میکنید تا پیش خدا به وسیله آن با شما محاجّه کنند؟ گوئی یهود خیال میکردند اگر آنها نگویند خدا نخواهد دانست لذا در آیه بعدی فرموده آیا نمیدانند که خدا آنچه پنهان یا آشکار میکنند میداند. . رجوع شود به «ذنب» . فاعل «اسْتَفْتَحُوا» ظاهراً «رسل» است در آیات قبل، یعنی پیامبران از خدا فتح و پیروزی خواستند در نتیجه عذاب آمد و هر ستمگر لجوج از سعادت نومید شد. ممکن است فاعل هم پیامبران باشند و هم کفار که آنها نیز از روی مسخره و عناد یکسره شدن کار را میخواستند و میگفتند . در این صورت مقصود آن است که هر دو گروه فتح را خواستند ولی به نومیدی کفار تمام شد. فتاح: بسیار گشاینده و آن از اسماء حسنی است مراد از آن عموم است و از جمله فتح و فیصله میان حق و ناحق میباشد. . و آن یکبار بیشتر در قرآن مجید نیامده است. *** مفاتح: . . . این لفظ بیشتر از سه بار در قرآن مجید نیامده است. مفتح (به کسر میم و سکون فاء و فتح تاء) و مفتاح به معنی کلید و مفتح (بر وزن مقعد) به معنی خزانه و انبار است جمع اولی و دومی مفاتح و مفاتیح و جمع سومی فقط مفاتح آید (اقرب). علی هذا مفاتح در سه آیه گذشته احتمال دارد که به معنی کلید و یا خزانه باشد ولی در آیه اول به قرینه . .باید گفت که مراد خزائن است یعنی خزائن و انبارهای غیب نزد خدا است و جز او کسی به آنها دانا نیست و در آیه دوم اگر مراد کلیدها باشد منظور آن است از جاهائیکه کلید آنها دست شماست میتوانید بخورید و یا از چیزی به خوردن مجازید که انبارهای آن دست شماست و درآیه سوم قریب به علم است که مراد خزائن باشد یعنی به قارون از گنجها آنقدر دادیم که حمل گنجهای او بر گروه نیرومند ثقیل بود.