غولک

لغت نامه دهخدا

غولک. [ ل َ ] ( اِ ) کوزه ای باشد که تمغاچیان و مردم مشاهد متبرکه دارند تا زر و سیمی که از مردم بگیرند یا مردم بطریق نذر نهند در میان آن اندازند.( فرهنگ جهانگیری ). کوزه چرم کرده که تمغاچیان و محترفه زر در آن اندازند. ( فرهنگ رشیدی ). کوزگک سفالین یا صندوقچه ای فلزی که کودکان پول در آن ریزند و جمع کنند. غُلَّک. غوله. طَبل. کولک. قُلَّک. رجوع به برهان قاطع، انجمن آرا، آنندراج ، غُلَّک و قلک شود. || راز و رمز و هر چیز پنهانی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

= قلک

فرهنگ فارسی

( اسم ) کوزه ای که تمغاچیان و مردم مشاهد متبرکه که دارند تازر و سیمی که از مردم بگیرند در آن ریزند ۲ - کوزه ای سفالین یا صندوقچه ای که کودکان پول خود را در آن ذخیره کنند .

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:جنغولک بازی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال انگلیسی فال انگلیسی فال چوب فال چوب فال پی ام سی فال پی ام سی