غصه دار

لغت نامه دهخدا

غصه دار. [ غ ُص ْ ص َ / ص ِ ] ( نف مرکب )مغموم و مهموم ، و دم فروبسته از اندوه و خشم و قهر. ( ناظم الاطباء ). غمناک. اندوهگین. رجوع به غصه شود.

فرهنگ عمید

غمناک، اندوهگین، دارای غم وغصه.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه دارای غم و غصه است مهموم مغموم ۲ - آنکه غمی در دل دارد و اظهار نکند ( خصوصا )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم