عقل فعال

لغت نامه دهخدا

عقل فعال. [ ع َ ل ِ ف َع ْ عا ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به ترکیب «عقل فعال » ذیل عقل شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عقل فعال، عقل دهم در سلسله عقول طولی است و در لسان شرع به نام های روح القدس ، شدید القوی، جبرئیل و ملائکه مقربین نامیده می شود.
این عقل فیض دهنده و واسطه در فیض به موجودات علم کردن و فساد است و عقول و نفوس انسانی را از قوه به فعل در می آورد و صورتها را به اشیاء و مواد می بخشد و نفوس را از مرتبه هیولائی به کمال مستفاد خود می رساند.
وجه تسمیه
تسمیه این عقل به عقل فعال بدین جهت است که:اولا: ایجاد کننده نفوس بشری و خارج کننده آنها از قوه به قعل است. ثانیا: خودش، از تمام جهات بالفعل است. ثالثا: ایجاد کننده این عالم و افاضه کننده صورتها بر عالم محسوسات است.
ضرورت عقل فعال
عقل فعال بدین علت ضروی است که چون معقولات در نفس، در کمال قوت هستند و به فعلیت درمی آیند، پس باید چیزی که یکی از عقول ده گانه است و از ماده بودن مبرا است ولی به عالم ماده نزدیکتر است وجود داشته باشد تا منشا این تحول باشد و آن چیزی نیست جز عقل فعال و این امر پس از آن صورت می پذیرد که استعداد نفس به فعلیت درآمد و کامل گردید. در این زمان ، نور عقل فعال بر آن اشراق می کند و نفس را به مرحله بالفعل می رساند و مدرکات و متخیلات آن را «معقول بالفعل» می کند.
عقول ده گانه
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال راز فال راز فال ابجد فال ابجد فال مارگاریتا فال مارگاریتا