عرض حال

لغت نامه دهخدا

عرض حال. [ ع َ ض ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) درخواست و استدعا. ( ناظم الاطباء ). دادخواست.شکایت. || ورقه ای که درخواست یا شکایت خود را در آن نویسند. ( فرهنگ فارسی معین ). درخواست نامه. عریضه. قسه. شکوائیه. و رجوع به عرض الحال شود.

فرهنگ فارسی

درخواست و استدعا دادخواست شکایت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال قهوه فال قهوه فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت