صین

لغت نامه دهخدا

صین. ( اِخ ) چین : و ملوک جهان را چنان مسخر گردانید که از روم و صین و هند خراج بدو میفرستادند. ( فارسنامه ابن بلخی ). رجوع به چین شود.
صین. ( اِخ ) ( نخله پست ) دشت صین همان دشت بنی اسرائیل و دشت جعفر است ( سفر اعداد 13:21 و 34:3 ) که بر حدود اراضی یهودا و در غربی بلاد ادوم واقع بود. ( صحیفه یوشع 15:1 و سفر اعداد 20:1 و 27:14 ) و گاهی از اوقات قادش در دشت صین ( سفر اعداد 33:36 ) و گاهی در دشت فاران مذکور گشته ( سفر اعداد 13:26 ) و اشکالی که در آنجا واقع است ، این است که فاران تمام آن دشت است و صین زاویه دشت شمال شرقی آن میباشد. ( قاموس کتاب مقدس ).
صین. ( اِخ ) موضعی است به کوفه. ( معجم البلدان ).
صین. ( اِخ ) موضعی است قرب اسکندریه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال پی ام سی فال پی ام سی فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال فنجان فال فنجان