صنوان

لغت نامه دهخدا

صنوان. [ ص ِ ] ( ع اِ ) ج ِ صِنو. رجوع به صِنو شود. || صَنوان یا صُنوان یا صِنوان تثنیه صنو است. رجوع به صنو شود. ( منتهی الارب ). || دو چاه نزدیک بهم که آب هر دو از یک چشمه باشد. ( منتهی الارب ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی صِنْوَانٌ: هم ریشه (کلمه صنو به معنای شاخه و جوانهایست که از بیخ تنه درخت روئیده باشد مثلا گفته میشود : هما صنوا نخلة - این دو ، دو شاخه از یک درخت خرما است که از ریشه آن جوانه زده ، و فلان صنو ابیه - فلانی شاخه و جوانه پدر خویش است و تثنیه صنو ، صنوان ، و جمع ...
ریشه کلمه:
صنو (۲ بار)
«صِنْوان» جمع «صِنو» در اصل به معنای شاخه ای است که از تنه اصلی درخت بیرون می آید و بنابراین «صنوان» به معنای شاخه های مختلفی است که از یک تنه بیرون می آید. برای «صِنو» معنای دیگری ذکر کرده اند و آن «شبیه» است، ولی به نظر می رسد که این معنا از معنای اول که در بالا ذکر کردیم گرفته شده است.
و صنو: شاخه‏ای است که از ریشه روید گویند: «هُما صِنْوا نَخْلَةٍ» یعنی: آن دو شاخه یک خرما اند و ایضاً: «فُلانٌ صِنْوابیهِ» فلانی شاخه پدرش است (راغب). در صحاح گوید: چون دو خرما و سه خرما از یک بن بروید هر یک صنو آن دیگری است. در نهایه گفته: صنو به معنی مثل است و اصل آن این است که دو خرما از یک بن بروید. در نهج البلاغه نامه 45 فرموده: «وَ اَنَا مِنْ رَسُولِ اللّهِ کَالصِّنْوِ مِنَ الصِّنْوِ وَالذِراعِ مِنَ الْعَضُدِ»یعنی: من از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم مانند شاخه از شاخه و ذراع از بازو هستم. مراد از صنوان در آیه نخلهائی که از یک بن برویند و مثل هم باشند یعنی نخلهای هم مثل و غیر هم مثل و غیر هم مثل و آن در آیه چنانکه در جوامع الجامع فرموده جمع صنو است و تثنیه نیست. در اقرب گوید: تثنیه آن صِنوان و صنیان (به فتح و ضم و کسر اول) باشد و جمع آن فقط صنوان است. در صحاح تصریح شده که نون در جمع مضموم است. صنو اگرفق در نخل باشد آن وقت صنوان در آیه صفت نخیل است و اگر در غیر آن نیز باشد چنانکه در اقرب گوید: به قولی صنو عمومیت دارد در هر دو فرع که از یک اصل خارج شوند خرما باشد یا غیر آن، دراین صورت می‏شود که صفت جنّات و زرع و نخیل باشد ولی در آیه ظاهراً فقط صفت «نخیل» است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز استخاره کن استخاره کن فال میلادی فال میلادی فال ابجد فال ابجد