صمی

لغت نامه دهخدا

صمی. [ ص َم ْی ْ ] ( ع مص ) برجای مردن. || فرودآمدن کسی را کاری. ( منتهی الارب ). || ما صماک علیه ؛ کدام چیزی برداشته است تو را بر وی. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

بر جای مردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال سنجش فال سنجش فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی