شکم داشتن

لغت نامه دهخدا

شکم داشتن. [ ش ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) آبستن شدن. ( آنندراج ). آبستن بودن. ( فرهنگ فارسی معین ) :
بسی بنت العنب شوخ است ای خم حفظ او می کن
که تا غافل شدی این دختر از مینا شکم دارد.ملاطغرا ( از آنندراج ).|| شکمباره بودن. شکمو بودن : فلان کس اصلاً شکم ندارد؛ یعنی بسیار کم غذاست. ( از یادداشت مؤلف ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم