شنوا شدن

لغت نامه دهخدا

شنوا شدن. [ ش َ / ش ِ ن َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) سامع شدن.
- شنوا شدن دل ؛ درک کردن حقایق. ادراک کردن واقعیت ها :
چون دل شنوا شد ترا از آن پس
شاید اگرت گوش سر نباشد.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

سامع شدن درک کردن حقیقت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ورق فال ورق فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس