شمشیر بند

لغت نامه دهخدا

شمشیربند. [ ش ِ / ش َ ب َ] ( نف مرکب ) آنکه به خود شمشیر بندد. ( یادداشت مؤلف ). که شمشیر بر کمر دارد. || ( اِ مرکب ) بند شمشیر. حماله سیف. ( یادداشت مؤلف ) :
در مصاف قضا به خون عدوش
تا به شمشیربند گلگون باد.انوری.

فرهنگ فارسی

آنکه به خود شمشیر بندد که شمشیر بر کمر دارد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم