شستم

لغت نامه دهخدا

شستم. [ ش َ ت ُ ] ( ص نسبی ، اِ مرکب ) شستمین. صفت توصیفی عددی ؛ چیزی که در مرتبه شصت واقع شده باشد. ( ناظم الاطباء ) :
به شستم سال چون ماهی در شستم
به حلقم در، تو ای شستم قوی شستی.ناصرخسرو.رجوع به شست و شستمین شود.

فرهنگ فارسی

شستمین صفت توصیفی عددی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم