فرهنگستان زبان و ادب {grid layout, grid method, box system, grid planning, grid system} [باستان شناسی] تقسیم یک محوطۀ باستانی به شبکه ای از مربعات برای ثبت آسان تر پدیدارها و اشیا در هنگام کاوش متـ . شبکه بندی محوطه site grid