سیهی

لغت نامه دهخدا

سیهی. [ ی َ ] ( حامص ) سیاه بودن :
صحبت ابلهان چو دیگ تهی است
از درون خالی از برون سیهی است.سنایی.به اندکی سیهی بر سرم سپاس نهند
بشرط آنکه دگر درد سر نیارم پیش.انوری.

فرهنگ فارسی

سیاه بودن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال درخت فال درخت فال آرزو فال آرزو فال تاروت فال تاروت