سیسنبری

لغت نامه دهخدا

سیسنبری. [ سَم ْ ب َ ] ( ص نسبی ) بمانند سیسنبر معطر و دافع نیش کژدم و جز آن :
ریخته نوش از دم سیسنبری
بر دم این عقرب نیلوفری.نظامی.

فرهنگ فارسی

بمانند سیسنبر معطر و دافع نیش کژدم و جز آن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال کارت فال کارت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ماهجونگ فال ماهجونگ