سوچه

لغت نامه دهخدا

سوچه. [ چ َ / چ ِ ] ( اِ ) خشتک جامه و آن پارچه ای باشد چهارگوشه که در زیر بغل جامه دوزند و آنرا بغلک نیز گویند و بعضی آن پارچه مثلث متساوی الساقین را گفته اند که از سر تیریز جامه ببرند تا خشتک را بر آن دوزند و به این معنی بجای جیم فارسی با زای فارسی [سوژه ] و عربی [ سوزه ] هر دو آمده است. ( برهان ).

فرهنگ معین

(چَ یا چِ ) (اِ. ) = سوجه . سوزه : ۱ - پارچه ای چهار گوشه که در زیر بغل جامه دوزند، بغلک . ۲ - پارچة مثلث متساوی - الساقین که از سر تریز جامه ببرند تا خشتک را بر آن دوزند.

فرهنگ عمید

= سوژه

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - پارچه ای چهار گوش که در زیر بغل جامه دوزند بغلک . ۲ - پارچه مثلث متساوی الساقین که از تریز جامه ببرند تا خشتک را بر آن دوزند .

ویکی واژه

سوجه. سوزه:
پارچه‌ای چهار گوشه که در زیر بغل جامه دوزند؛ بغلک.
پارچة مثلث متساوی - الساقین که از سر تریز جامه ببرند تا خشتک را بر آن دوزند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال ارمنی فال ارمنی فال انبیا فال انبیا فال مکعب فال مکعب