سواد خوانی

لغت نامه دهخدا

سوادخوانی. [ س َ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) ملکه خواندن و نوشتن :
سوادخوانی آن طفل محض اعجاز است
که شد ز عکس رخش صفحه ٔکتاب خجل.نظام شیرازی.در دو سال سوادخوانی و خطی میسر آمده و شوقی مفرط بتحصیل شده. ( شیخ محمد علی حزین لاهیجی ).

فرهنگ فارسی

ملکه خواند نوشتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال راز فال راز فال قهوه فال قهوه فال تماس فال تماس