سه بسه

لغت نامه دهخدا

سه بسه. [ س ِ ب ِ س ِ ] ( ق مرکب ) ثالث. ( آنندراج ). سه تائی. سه تا سه تا. ( ناظم الاطباء ) :
من و دلدار و مطربی سه بسه
چارمین چاوشی که بر در بود.اوحدی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

ثالث سه تائی سه تا سه تا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال شمع فال شمع فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت