سلطان زاده

لغت نامه دهخدا

سلطان زاده. [ س ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ، اِ ) زاده سلطان. فرزند سلطان :
هست لک لک بچه سلطان زاده گنجشککان
لایق است این نام بر گنجشک و بر لک لک بچه.سوزنی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) شاهزاده جمع : سلطان زادگان .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال کارت فال کارت فال تک نیت فال تک نیت فال تخمین زمان فال تخمین زمان