سخن کش

لغت نامه دهخدا

سخن کش. [ س ُ خ َ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) آنکه استماع سخن بفور تمام کند. ( آنندراج ). در بیتهای زیر معنی راوی میدهد. آنکه شعر شاعران در مجمع برخواند :
گر سخن کش یابم اندر انجمن
صد هزاران گل برویم چون چمن.مولوی.صائب از قحط سخندان چه بمن میگذرد
بسخن کش نشود هیچ سخندان محتاج.صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

آنکه استماع سخن بفور تمام کند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال رابطه فال رابطه استخاره کن استخاره کن فال آرزو فال آرزو