سجده گه

لغت نامه دهخدا

سجده گه. [ س َ / س ِ دَ / دِ گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) سجده گاه :
شهی که بارگه اوست سجده گاه ملوک
همی برند بر آن سجده گه ملوک نماز.سوزنی.مرا سجده گه بیت بنت العنب بس
که از بیت ام القری میگریزم.خاقانی.پاک بینان را ز روی خوب دیدن منع نیست
سجده کایزد را بود گو سجده گه بتخانه باش.سعدی ( خواتیم ).رجوع به سجده گاه شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم