زود خشنود

لغت نامه دهخدا

زودخشنود. [ خ ُ ] ( ص مرکب ) که به سرعت و در اندک زمانی راضی و خوشحال گردد :
تیزخشمی زودخشنودی قناعت پیشه ای
داروی هردردمندی چار هر بیچاره ای.سوزنی ( از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

که به سرعت و به اندک زمانی راضی و خوشحال گردد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم