زوب

لغت نامه دهخدا

زوب. [ زَ ] ( ع مص ) بیرون آمدن از روی گریز. || روان گردیدن آب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بیرون آمدن از روی گریز یا روان گردیدن آب .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم