زندنی

لغت نامه دهخدا

زندنی. [ زَ دَ ] ( ص نسبی )منسوب است به قریه بخل که زندنه اش خوانند و از قرای نسف میباشد. ( سمعانی ). نسبت است به زندنه ، قریه کبیره ای به بخارا. میان آن و بخارا چهار فرسنگ است درشمال شهر بخارا و گاه در نسبت زندنیجی و هم زندنجی گویند و از آنجاست حمدان بن عازم زندنی بخاری محدث. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به ماده بعد شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال ارمنی فال ارمنی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تاروت فال تاروت