زملکان

لغت نامه دهخدا

زملکان. [ زَ ل َ / زِ ل ِ ] ( اِخ ) دهی است به دمشق. ( منتهی الارب ) ( از انساب سمعانی ) ( از لباب الانساب ). و از آن ده است شیخ الشیوخ ابوالمعالی. ( منتهی الارب ). || قریه ای است در بلخ. ( از انساب سمعانی ) ( از لباب الانساب ). صحرائی است بعید اطراف ، به بلخ. ( منتهی الارب ). نام صحرائی به اطراف بلخ. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال ارمنی فال ارمنی فال انبیا فال انبیا فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی